English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (894 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
spill wind U سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
traveler U میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
chain plate U صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
backwind U حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
catboat U قایق تک بادبان
helm U تمایل قایق به انحراف از مسیر
helms U تمایل قایق به انحراف از مسیر
afterleech U بادبان جلوی قایق
flying dutchman U قایق بادبان دار 3 نفره
head U دستشویی قایق بالای بادبان
sloop rigged U قایق دارای یک دکل و بادبان 3گوشه
canoe U قایق باریک وبدون بادبان وسکان
canoes U قایق باریک وبدون بادبان وسکان
leech U لبه عقبی بادبان جلو و عقب قایق
leach U لبه عقبی بادبان جلو و عقب قایق
leeches U لبه عقبی بادبان جلو و عقب قایق
in order to prevent U برای جلوگیری کردن
tacked U تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
lugsail U بادبان چهارگوشی که بطوراریب به زورق یا قایق اویخته شود
tacks U تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tack U تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacking U تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
sailed U کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sail U کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sailings U کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
langridge U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrel U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrage U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
gaff U میله نگهدارنده ضلع بالایی بادبان قلاب مخصوص حمل ماهی به خشکی یا قایق
blank U حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
blankest U حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
infibulation U چفت کردن الت تناسلی برای جلوگیری از جماع
skirt U پارچه ضد اب باریک و درازبرای جلوگیری از نفوذ اب به داخل قایق
skirts U پارچه ضد اب باریک و درازبرای جلوگیری از نفوذ اب به داخل قایق
skirted U پارچه ضد اب باریک و درازبرای جلوگیری از نفوذ اب به داخل قایق
to take action to prevent [stop] such practices U اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
mooring line U طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
cable U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cabled U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
straight line coding U برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
control lock U وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
bacteriolysis U مواد شیمایی جهت جلوگیری از رشد باکتری خصوصا برای انبار کردن فرش بیش از سه ما ه
pinch U محکم گرفتن بیش از حد گوی بولینگ کاستن سرعت اسب قایق را بیش از حد بطرف بادبان بردن
pinches U محکم گرفتن بیش از حد گوی بولینگ کاستن سرعت اسب قایق را بیش از حد بطرف بادبان بردن
yaght U قایق بادبان دار یا موتور دار
semaphore U مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
genoa U بادبان عریض برای مسابقه
yards U میله وصل به دکل برای بادبان
yard U میله وصل به دکل برای بادبان
wing heavy U تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
sheets U طناب وصل به بادبان برای تنظیم ان در مقابل باد
batten U قطعه چوب صاف برای نگهداشتن حالت بادبان
battens U قطعه چوب صاف برای نگهداشتن حالت بادبان
sheet U طناب وصل به بادبان برای تنظیم ان در مقابل باد
fails U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
obstructionist U کسیکه برای جلوگیری
working sails U بادبان معمولی که با بادبان سبک یا سنگین در موقع تغییرشدت باد فرق دارد
foresail U بادبان عمده دگل جلو کشتی بادبان پایین
dyke U دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
kyanize U باداراشکنه اندودن برای جلوگیری ازپوسیدگی
to avoid distortion of the results [produced] by ... U برای جلوگیری از اعوجاج نتایج توسط ...
dikes U دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
copy protect U یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
dykes U دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
buffer U امپلی فایری برای جلوگیری ازتداخل مدارات
sunscreens U کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
sunscreen U کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
bailout U کمک مالی [برای جلوگیری از ورشکستگی] [اقتصاد]
maintenance U مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
fly net U پشه پران تورسیمی برای جلوگیری ازامدن مگس
bulk head U دیواریکه برای جلوگیری ازفشار اب یا خاک ساخته میشود
gaiting strap U تسمه مخصوص ارابه برای جلوگیری از انحراف اسب
boundaries U جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
boundary U جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
flopping U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopped U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flops U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flop U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
sneakboat U قایق ته پهن برای شکارمرغابی
sneakbox U قایق ته پهن برای شکارمرغابی
When is there a ferry to ...? چه وقت قایق برای ... هست؟
canopies U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
windbreaks U درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
windbreak U درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
retraction lock U وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
life raft قایق چوبی [برای نجات غریق]
telltale U نوار فلزی یا چوبی روی دیوار جلو اسکواش نوارپارچه وصل به بادبان برای نشان دادن سمت باد
to rough a horse's shoes U میخ مخصوص بنعل اسب زدن برای اینکه از سرخوردن ان جلوگیری شود
radiation shield U وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند
encoding U روش کد گذاری داده در دیسک مغناطیسی برای جلوگیری از مجموعهای از بیتهای مشابه
sealsking U نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
fail safe system U سیستمی که برای جلوگیری ازخرابی طراحی شده است سیستم با خرابی ملایم
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
sportfisherman U قایق موتوری بزرگ برای ماهیگیری دورازساحل
ballast U فلز سنگین کف قایق برای حفظ تعادل
burdended U فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
bailer U سوراخی در عقب قایق برای بیرون ریختن اب
revenue cutter U کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
normal U روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
painter U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
painters U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
bollards U تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
hike out U خم شدن یا اویختن به لبه قایق برای ایجاد تعادل
bollard U تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
daggerboard U تیر یا صفحه متحرک ته قایق برای حفظ تعادل
wire locking U بستن تعدادی مهره یا پیچ به یکدیگر توسط سیم ایمنی برای جلوگیری از شل شدن انها
anti spin U سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
hydroplaning U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplane U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaned U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplanes U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
outrigger U چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
marlinespike U وسیله نوک تیزی برای جداکردن رشتههای طناب قایق
propensity to do evil U تمایل به بدی کردن
to take a ply U تمایل پیدا کردن
take to U تمایل پیدا کردن به
hade U تمایل پیدا کردن
express willingness U اظهار تمایل کردن
take to U تمایل پیدا کردن
yaght club U باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
mooring penant U طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
carbon seal U وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
compressor bleed air U هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
shake out U باز کردن بادبان
shake-outs U باز کردن بادبان
shake-out U باز کردن بادبان
brail up U جمع کردن بادبان
trapoze U سیم وصل به بالای دکل وکمربند سرنشین قایق برای فشار به سمت باد
preventive justice U قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
locknut U قراردادن مهره دوم برای جلوگیری ازشل شدن مهره اول
reef U پیچیدن و جمع کردن بادبان
reefs U پیچیدن و جمع کردن بادبان
joggling U بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggled U بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggle U بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggles U بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
diver's flag U پرچم قرمز با نوار سفید روی قایق برای هشدار به قایقرانان تا از منطقه غواصی دور شوند
truss U بهم بستن بادبان را جمع کردن
sheet down U ثابت کردن بادبان در مقابل باد
trusses U بهم بستن بادبان را جمع کردن
trussing U بهم بستن بادبان را جمع کردن
trussed U بهم بستن بادبان را جمع کردن
marshall plan U طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
spacer U امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست
lubber's line U علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
hank U وسیله وصل کردن بادبان به سیم دکل
hanks U وسیله وصل کردن بادبان به سیم دکل
end finish U گره جناقی [گره زدن دو انتهای فرش در محل ریشه ها برای جلوگیری از باز شدن و بهم ریختگی تار و پود]
scrambler U وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scramblers U وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
deflating U خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflates U خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflated U خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflate U خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
to provide against U جلوگیری کردن
to keep back U جلوگیری کردن از
bridled U جلوگیری کردن از
bridle U جلوگیری کردن از
prohibit U جلوگیری کردن
arrests U جلوگیری کردن
arrested U جلوگیری کردن
arrest U جلوگیری کردن
rebuff U جلوگیری کردن
rebuffed U جلوگیری کردن
rebuffing U جلوگیری کردن
restrains U جلوگیری کردن از
rule out U جلوگیری کردن
bridling U جلوگیری کردن از
restraining U جلوگیری کردن از
rebuffs U جلوگیری کردن
restrain U جلوگیری کردن از
prohibits U جلوگیری کردن
bridles U جلوگیری کردن از
prohibiting U جلوگیری کردن
prevents U جلوگیری کردن
holds U جلوگیری کردن
checked U جلوگیری کردن از
prevented U جلوگیری کردن از
inhibit U جلوگیری کردن
keep U جلوگیری کردن
prevented U جلوگیری کردن
hold in U جلوگیری کردن
prevent U جلوگیری کردن از
prevent U جلوگیری کردن
checks U جلوگیری کردن از
preventing U جلوگیری کردن
prevents U جلوگیری کردن از
inhibits U جلوگیری کردن
hinders U جلوگیری کردن
hindering U جلوگیری کردن
hindered U جلوگیری کردن
pull up U جلوگیری کردن
hinder U جلوگیری کردن
preventing U جلوگیری کردن از
keeps U جلوگیری کردن
check U جلوگیری کردن از
hold U جلوگیری کردن
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1strong
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com